...

متن مرتبط با «برای» در سایت ... نوشته شده است

رویایی برای نرگسی ..

  • ...دشتی هموار ، هوایی غروب گاهی با خنکایی مطبوع . نرمه بادی که شاخه های خرد را به رقص ، سر ذوق آورده . و در پناه درختی کهنسال که سر به آسمان سوده و دل قوی داشته به تکیه گاهی بودن برای همراهی ی آرامش خاطر من و تو .....خورشید رخ به دامان ابری سپید پوشانده ، خمیازه کشان در انتهای دشت ، حریری نقره گون بر سر می کشد و بخواب می رود .آن سو ترک ، در گوشه ای از پهنای بی کران این گنبد بر فراز افراشته ، ماه چون دخترکی نقاب بر چهره ، نیمی از صورت خود نمایان کرده به نگریستن ، و گویی به تبسمی، ما را نشان کرده است. غنوده در آغوش یکدیگر ، سر بر سر هم نهاده ، سرخوشانه به گپ و گفتیم . دستی بر گردن ت حلقه زده ، تو از هر دری سخنی می گویی ، و من بجان می نوشم ، که گفتن ات را دوست می دارم . من این واژه های برآمده از جان شیرین ات را چو جان شیرین ، دوست می دارم . و تکانه های لبان سرخ چشم نواز ات را به نت خوانی ی کلام ، دوست می دارم .سکوت می کنی ، سکوت ات را دوست می دارم . اما نباید چندان دراز باشد این سکوت . ناگزیر ، به پرسشی اندرونه ات را می کاوم ، تا باز لب بگشایی و بگویی و بشنوم .به نگاه دلداده گی به آن که در آغوش گرفته ام می نگرم ، و وجودم سرشار می شود از خواستن اندامی به قاعده ، پر از لطافت و زیبایی . ساز خنیاگر صدای ت در من است و رقص نسیم گونه ی اندام دل فریب ت در برابرم .آن چه که نمی دانم چیست در درون م می جوشد و تاب و طاقت ام را طاق می خواهد . من اما مقاومت می‌کنم . می خواهم ات و نمی‌خواهم کلام ت بریده شود .دستی دور بازو ت می اندازم و تو را که کمی سریده ای بالاتر می کشم و این بار تنگ در آغوش ات می گیرم و به خود می فشارم ، و با این حال ، تو دل آرام و آسوده ، چونان کبوتری در میان دستان م بغ بغوی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها